مارمولک ساده

پرچونگی های من

مارمولک ساده

پرچونگی های من

اگر کوسه ها آدم بودند...

دختر کوچولوی صاحبخانه از آقای کی پرسید :

-اگر کوسه ماهی ها آدم بودند با ماهی های کوچولو مهربانتر میشدند

آقای کی گفت:

-البته اگر کوسه ماهی ها آدم بودند توی دریا برای ماهی های کوچولو جعبه های محکمی میساختند

همه جور خوراکی را توی آنها میگذاشتند

مواظب بودند که پر از آب باشد

هوای بهداشت ماهی های کوچولو را هم داشتند

مثلا وقتی یک ماهی کوچولو باله اش را زخمی میکرد بهش میرسیدند تا زود و بی هنگام نمیرد

برای آن که هیچوقت دل ماهی کوچولو نگیرد گاه گاه مهمانی های بزرگ آبی بر پا میکردند چون که گوشت ماهی شاد از ماهی پکر لذیذ تر است

در آن جعبه های بزرگ برای ماهی ها مدرسه هم میساختند

در آن مدرسه ها به ماهی کوچولو ها یاد میدادند که چه جوری به طرف دهن کوسه ماهی شنا کنند.

ماهی کوچولو ها میبایست جغرافیا هم یاد بگیرند تا بتوانند کوسه ماهی هایی را که این ور و آن ور لم دادند پیدا کنند.

گیرم اگر کوسه ماهی ها آدم بودند درس اصلی ماهی های کوچولو اخلاق بود.

به آنها میقبولاندند که زیبا ترین و با شکوه ترین کارها برای یک ماهی کوچولو این است که خودش را در نهایت خوشوقتی تقدیم یک کوسه ماهی کند.

به ماهی کوچولو ها یاد میدادند که چه طور به کوسه ماهی ها معتقد باشند.

و از آن مهمتر چه جوری خود را برای یک آینده زیبا مهیا کنند آینده ئی که فقط از راه اطاعت به دست می آید.

ماهی کوچولو ها میبایست از همه اندیشه های مادی و از تمایلات مارکسیستی پرهیز کنند و اگر یکیشان دچار چنین گرایش هائی بشود دیگران وظیفه شان حکم میکند که کوسه ها را خبر کنند.

اگر کوسه ماهی ها آدم بودند در قلمروشان البته هنر هم وجود داشت:

از دندان کوسه ماهی ها تصاویر زیبای رنگارنگ میکشیدند دهان  و گلوی کوسه ها را به شکل زمین بازی و تماشاخانه در می آوردند ته دریا نمایشنامه هائی روی صحنه میآوردند که در آنها ماهی کوچولوی قهرمان شاد و شنگول به دهان و حلقوم کوسه ها شیرجه می رفتند.

همراه نمایش آهنگ های مسحور کننده ئی مینواختند که بی اختیار ماهی کوچولوها را به طرف دهان کوسه ها میکشاند.

در آنجا بی تردید مذهبی هم وجود داشت که به ماهی ها میآموخت که زندگی واقعی در شکم کوسه ها آغاز میشود.

اگر کوسه ماهی ها آدم بودند ماهی کوچولو ها دیگر برابر نبودند:

گروهی عالی مقام و صاحب منصب بر دیگران فرمان میراندند ماهی ئی که بفهمی نفهمی بزرگتر از بقیه بودند اجازه داشتند کوچکتر ها را میل کنند و این خودش به نفع کوسه ها بود چون از این راه برای خود آنها لقمه های بزرگ تری آماده میشد.

از این مهمتر ماهی هائی که معلم بودند یا رئیس یا مهندس یا قوطی ساز مدام به ماهی های دیگر امرو نهی میکردند و آنها میگفتند چشم.

مطلب را درز بگیرم اگر کوسه ماهی ها آدم بودند زیر دریا هم تمدن وجود داشت.

(برتولد برشت)

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد